
mina5280
کاربر تازه وارد-
تعداد ارسال ها
0 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
اعتبار در سایت
0 خنثی
درباره mina5280

-
درجه
تازه کار
- تاریخ تولد 9 آذر 1378
-
در حین یورش به مزرعه اسکواب برک، آقای فاکس تله روباهی را راه میاندازد که خودش را به همراه همسرش فلیسیتی در قفس میاندازد. فلیسیتی بارداری خود را برای شوهرش فاش می کند و از او التماس می کند که در صورت فرار آنها شغل مطمئن تری پیدا کند و او نیز موافقت می کند. دو سال انسانی (12 سال روباه) بعد، روباه ها و پسرشان اش در یک چاله زندگی می کنند. آقای فاکس که اکنون ستون نویس روزنامه است، خانواده را به خانه بهتری در داخل درخت منتقل می کند، بدون توجه به هشدارهای وکیلش، کلایو بجر، در مورد خطر خطرناک بودن این منطقه برای روباه ها به دلیل نزدیکی به تاسیساتی که توسط سه کشاورز اداره می شود: والت: والت. بوگیس، نیت بانس و فرانک بین. بلافاصله پس از نقل مکان روباه ها، برادرزاده فلیسیتی، کریستوفرسون سیلورفاکس، به دلیل دریافت درمان طولانی مدت پزشکی برای پنومونی مضاعف توسط پدرش، با آنها زندگی می کند. در حالی که آقا و خانم فاکس از او استقبال میکنند، اش این وضعیت را غیرقابل تحمل میداند، زیرا پسر عموی آرام او تقریباً در همه چیز از او برتری دارد و همه را به هزینه خود مجذوب میکند. در حسرت روزهای دزدی، آقای فاکس و دوست اپوسومش کایلی، سرپرست، محصولات و مرغ را از هر سه مزرعه می دزدند. آنها کریستوفرسون را در این حملات همراهی میکنند، که خشم اش را عمیقتر میکند. آقای فاکس این رفت و آمدها را از فلیسیتی پنهان می کند که وقتی غذای غیرقابل توضیحی در اتاقک آنها ظاهر می شود مشکوک می شود. کشاورزان که از حملات خشمگین شده اند، تصمیم می گیرند آقای فاکس را بکشند. آنها در نزدیکی خانه او اردو می زنند، و وقتی آقای فاکس بیرون می آید، آتش می گشایند اما فقط دم او را شلیک می کنند. پس از تخریب محل درخت در حین تلاش برای حفاری آقای فاکس، آنها متوجه شدند که روباه ها یک تونل فرار حفر کرده اند. از آنجایی که روباه ها باید برای غذا و آب به سطح زمین بروند، کشاورزان در دهانه تونل منتظر می مانند. در زیرزمین، فلیسیتی از اینکه آقای فاکس به راه دزدی خود بازگشته ناراحت است. این گروه با Badger و بسیاری دیگر از ساکنان حیوانات محلی روبرو می شود که کشاورزان خانه هایشان را نیز ویران کرده اند. همانطور که حیوانات شروع به ترس از گرسنگی می کنند، آقای فاکس آنها را با هم فرا می خواند و آنها را در یک سفر حفاری به سمت تونل به سه مزرعه هدایت می کند و همه کالاهای ارزشمند آنها را می دزدد. در حالی که حیوانات جشن می گیرند، پس از اینکه کریستوفرسون از اش در مقابل پسر بیور دفاع می کند، اش و کریستوفرسون شروع به آشتی می کنند. پسرعموها از جشن دور می شوند و به مزرعه بین برمی گردند و قصد دارند دم گم شده را پس بگیرند، اما همسر بین، کریستوفرسون را دستگیر می کند. کشاورزان و رئیس آتش نشانی با کشف اینکه آقای فاکس کالاهای آنها را دزدیده است، شبکه تونل حیوانات را با مقداری سیب سیب آب می کنند و حیوانات را مجبور به عقب نشینی به فاضلاب می کنند. آقای فاکس با درک اینکه کشاورزان قصد دارند از کریستوفرسون برای فریب دادن او در کمین استفاده کنند، به سطح زمین میرود تا تسلیم شود، اما زمانی که رت، نگهبان خشن بین، با حیوانات روبرو میشود و به Ash و Felicity حمله میکند، برمیگردد. درگیری بین آقای فاکس و رت منجر به هل دادن او به ژنراتور می شود و او را برق می اندازد. قبل از مرگ، رت فاش میکند که کریستوفرسون در یک اتاق زیر شیروانی در مزرعه بین نگهداری میشود و آقای فاکس را وادار میکند تا یک ماموریت نجات را سازماندهی کند. آقای فاکس از کشاورزان می خواهد که در شهر نزدیک به مرکز فاضلاب جلسه ای داشته باشند، به شرطی که کشاورزان کریستوفرسون را آزاد کنند و حیوانات دیگر را نجات دهند. کشاورزان یک کمین آماده می کنند، اما حیوانات، با پیش بینی آن، ضد حمله ای را آغاز می کنند که به آقای فاکس، اش و کایلی اجازه می دهد تا بدون شناسایی وارد مزرعه بین شوند. Ash کریستوفرسون را آزاد می کند و پدرش و گروه را با شجاعت آتش دشمن برای رها کردن یک بیگل هار برای دور نگه داشتن کشاورزان تحت تاثیر قرار می دهد و به گروه اجازه می دهد تا به فاضلاب فرار کنند. در حالی که کشاورزان منتظر هستند تا حیوانات از سوراخ بیرون بیایند، حیوانات در خانه های جدید خود در فاضلاب مستقر می شوند و از هر حیوان دیگری دعوت می کنند تا به آنها بپیوندد. بلافاصله پس از آن، فاکس به یک فروشگاه مواد غذایی متعلق به کشاورزان حمله می کند، جایی که فلیسیتی بارداری آینده خود را نشان می دهد، زیرا حیوانات در راهرو می رقصند و منبع غذایی فراوان جدید خود را جشن می گیرند. منبع: پلازا
-
سریال «تو زیبایی» یکی از بهترین سریال های کره ای و محصول سال 2009 است. این سریال از تاریخ 7 نوامبر تا 26 نوامبر 2009 (16 آبان تا 5 آذر 1388) از شبکه SBS به روی آنتن رفت. در سریال You’re Beautiful،که از زیباترین سریال های کره ای به حساب میآید، بازیگرانی همچون پارک شین-هه (Park Shin-hye)، جانگ گیون-سوک (Jang Keun-suk)، جونگ یونگ-هوآ (Jung Yong-hwa) و لی هونگ-کی (Lee Hong-gi) حضور دارند. سریال تو زیبایی در مراسم SBS Drama Awards جایزه «بهترین ستاره جدید» را برای پارک شین-هه، لی هونگ-کی و جونگ یونگ-هوآ به ارمغان آورد. همچنین جونگ یونگ هوآ در سومین دوره مراسم Korea Drama Awards جایزه «محبوبترین بازیگر» را دریافت کرد. این سریال در کشورهایی مانند ویتنام، مالزی، فیلیپین، ژاپن، چین، تایلند و ایران دوبله و پخش شده است و جایگاه ویژه ای در بین لیست بهترین سریالهای کره ای سال های اخیر و برترین سریال کره ای موزیکال دارد. بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی داستان فیلم The Big Sick 2022 داستان سریال تلویزیونی کره ای تو زیبایی: داستان این سریال کره ای درباره یک گروه موسیقی خیالی به نام ای. ان. جل است. پسری به نام گو می-نام به این گروه معروف برای همکاری دعوت شده است. اما برای جراحی چشم باید به آمریکا برود. خواهر دوقلویش گو می-نیو خودش را به جای برادرش جا میزند تا برادرش فرصت ملحق شدن به این گروه را از دست ندهد. گو می-نیو تمام عمرش را در کلیسا گذرانده و درس راهبگی خوانده است. اما حالا باید خودش را با این گروه موسیقی معروف و شرایط زندگیشان وفق دهد.
-
The Big Sick یکی از فیلم های کمدی رمانتیک آمریکایی محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی مایکل شوالتر و نویسندگی امیلی وی. گوردون و کومیل نانجیانی است. در این فیلم نانجیانی، زوئی کازان، هالی هانتر، ری رومانو، آدیل اختر و آنوپام خر به ایفای نقش پرداخته اند. گوردون و نانجیانی فیلم را بر اساس رابطه شان نوشتند. داستان یک زوج بین نژادی را دنبال می کند که پس از بیمار شدن امیلی (کازان) باید با تفاوت های فرهنگی کنار بیایند. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره فیلم ساندنس در 20 ژانویه 2017 انجام داد. اکران محدود آن در 23 ژوئن 2017 توسط آمازون استودیو و لاینزگیت آغاز شد و در 14 ژوئیه 2017 پخش شد. یکی از تحسین شده ترین فیلم ها در سال 2017، توسط موسسه فیلم آمریکا به عنوان یکی از 10 فیلم برتر سال انتخاب شد و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی شد.[4] این فیلم با بودجه 5 میلیون دلاری، 56 میلیون دلار در سرتاسر جهان فروخت و به یکی از پردرآمدترین فیلم های مستقل سال 2017 تبدیل شد. داستان فیلم کمدی بیمار بزرگ کومیل یک کمدین استندآپ است که در شیکاگو زندگی می کند و برای امرار معاش اوبر را رانندگی می کند. او در یک آپارتمان در شهر مشترک است و آخر هفته ها با خانواده اش که مهاجران نسل اول از پاکستان هستند دیدار می کند. یک شب، پس از اجرا در کلوپ کمدی محلی، کومیل با یک دانشجوی فارغ التحصیل از دانشگاه شیکاگو به نام امیلی می خوابد. او را به خانه می برد و آنها توافق می کنند که دیگر ملاقات نخواهند کرد. مادر کومیل در حین دیدار با خانوادهاش، زندگی حرفهای او را مطرح میکند. او همچنین ترتیب می دهد تا یک زن مجرد پاکستانی الاصل با آنها ناهار بخورد و او را به عنوان یک همتای بالقوه برای کومیل قرار دهد. کومیل با هم بازی می کند، اما بعداً عکس خود را به همراه عکس های ده ها زن دیگر که به طور مشابه ملاقات کرده است، در جعبه سیگار در خانه اش می اندازد. امیلی و کومیل چند بار دیگر همدیگر را ملاقات می کنند و شروع به قرار ملاقات می کنند. امیلی با دوستان کومیل ملاقات می کند که آنها نیز در باشگاه اجرا می کنند. کومیل امیلی را از خانوادهاش پنهان میکند، زیرا میداند که پسر عمویش به دلیل ازدواج خارج از مذهبش طرد شده است. او همچنین از درخواست ملاقات با والدینش طفره می رود. یک روز بعد از ظهر، امیلی و کومیل بر سر عکس های زنان در جعبه سیگار او با هم دعوا می کنند. کمیل سعی می کند فرهنگ پاکستان را برای او توضیح دهد، اما او از او جدا می شود. کومیل با تمرکز بر روی استندآپ به کار خود ادامه میدهد، حتی برای جشنواره کمدی مونترال تست بازیگری را تضمین میکند. یک شب، امیلی در بیمارستان بستری می شود. دوستانش از کومیل می خواهند که او را به خانه براند، بی خبر از وخیم بودن وضعیت او. در بیمارستان، کومیل تحت فشار قرار میگیرد تا یک نسخه پزشکی را امضا کند که به پزشکان اجازه میدهد تا امیلی را به کما برسانند تا او را تثبیت کنند. روز بعد، والدین امیلی، تری و بث، از آیووا می آیند و بلافاصله نسبت به کومیل بی ادبانه رفتار می کنند. با وجود اصرار آنها به او نیازی نیست، او همچنان از نگرانی امیلی دوری می کند. پزشکان امیلی را برای جراحی برای از بین بردن عفونت آماده می کنند. بث و تری از این خبر استرس دارند و شب را با کومیل در آپارتمان امیلی می گذرانند. آنها از باشگاه کمدی جایی که او در آن اجرا می کند بازدید می کنند و بث از او در برابر سوءاستفاده کننده ای که به طور نژادپرستانه او را سرزنش می کند، دفاع می کند. در همین حال، پدر و مادر کومیل زمانی که برای او مسابقه دیگری ترتیب می دهند، خجالت می کشند اما او او را دور می کند. آنها با او روبرو می شوند و او اعتراف می کند که با یک زن سفید پوست قرار ملاقات دارد. عمل جراحی امیلی ناموفق بود و بث به فکر انتقال او به بیمارستان دیگری است. کومیل برای تست بازیگری خود در مونترال در باشگاه حاضر میشود، اما وقتی روی صحنه درباره امیلی صحبت میکند، شکست میخورد. روز بعد، امیلی از کما بیدار می شود. او مبتلا به بیماری استیل در بزرگسالی تشخیص داده شده است اما به طور کامل بهبود می یابد. کومیل از دیدن او خوشحال می شود اما همچنان از او ناراحت است و او را بیرون می اندازد. با بهبودی امیلی، او از والدینش در مورد فداکاری کومیل برای سلامتی خود در زمانی که بیمار بود یاد می گیرد. او تصمیم می گیرد به ملاقات او برود و پس از اجرای نمایش تک نفره او با هم ملاقات می کنند. کومیل اطلاع می دهد که برای پیگیری استندآپ به شهر نیویورک می رود. امیلی ناامید است، اما برای او آرزوی موفقیت دارد. روز بعد، والدین کومیل او را هنگام رفتن می بینند، اما فقط پدرش به صورت شفاهی با او صحبت می کند. در نیویورک، کومیل در یک باشگاه دیگر اجرا می کند و در حین ست خود توسط زنی که او را تشویق می کند، او را قطع می کند. او برمی گردد تا ببیند این امیلی است که از تماشاگران به او لبخند می زند.